اي گـل تو زجمعــيت گلـــزار چه ديــدي
جــز ســرزنش و بد ســري خـار چه ديــدي
اي لعــل دلافـروز تو با اين همه پرتو
رفتي به چمن ليك قفس گشت نصيب
غيــر از قفـس اي مرغ گرفتار چه ديدي
جــز مشــتري سفــله به بازار چه ديدي
غيــر از قفــس اي مـــرغ گفـتار چه ديدي
زندگينامه:
پروين در روز ۲۵ اسفند سال ۱۲۸۵ هجري شمسي به دنيا آمده است.
پدر پروين، مرحوم يوسف اعتصامي(اعتصامالملك)۱ و مادر او خانم اختر اعتصامي۲ است كه در تاريخ ۲۶ ارديبهشت سال ۱۳۵۲ هجري شمسي در تهران بدرود حيات گفت و در مقبره خانوادگي در قم به خاك سپرده شد.
پروين در كودكي با خانواده خود به تهران آمد و در اين شهر زير نظر پدر انديشمندش مقدمات علوم و زبان عربي و فارسي و ادبيات اين دو زبان را فرا گرفت و سرانجام عمركوتاه خود را در همين شهر به پايان رسانيد.
به شرحي كه گفته شد پدر در تربيت و تعليم دختر خويش سعي وافر نمود و حتي او را از ابتداي نوجواني در جلسات مذاكرات و مباحث ادبي و علمي شركت ميداد. از لحاظ خصوصيات اخلاقي نزديكان پروين نقل كردهاند كه او كم سخن ميگفت و بيشتر فكر ميكرد و داراي نظم فكري خاص خود بود از ((صاحب آن همه گفتار)) جز اين نيز نميتوان انتظار داشت و بايد انصاف داد كه سراينده اينچنين اشعاري نغز و دلنشين كه قريب به تمام ابيات آن با رعايت كليه قواعد ادبي و شعري و عروض و قافيه و در عين حال پر محتوا و با بياني شيوا سروده شده نياز به تفكر و تعلم و دروننگري دارد.
پروين دوره مدرسه آمريكايي را در خرداد ماه سال ۱۳۰۳ شمسي به پايان رسانيد و در همان مدرسه به تدريس و تعليم نوآموزان هم وطن خويش پرداخت.
او در تاريخ ۱۹ تيرماه سال ۱۳۱۳ شمسي با پسر عموي پدر خود ازدواج كرد و مدت چهار ماه در عقد او به سر برد و سپس به خانه شوهر در كرمانشاه رفت، اما بيش از دو ماه و نيم شوهرداري نكرد و به خانه پدر بازگشت و با بخشودن مهريه خود در ۱۱ مرداد سال ۱۳۱۴ شمسي رسماً از شوهر جدا شد.
پروين پيشامد ناگوار زندگي و زناشوئيش را بردباري و حوصله خاصي تحمل كرد و هيچگاه در اين باب صريحاً سخني نگفت.
پژوشگران احتمال ميدهند كه ابيات زير را تحت تأثير همين پيشامد سروده باشد.
اي گل تو زجمعيت گلزار چه ديدي جز سرزنش و بد سوي خار چه ديدي
اي لعل دلفروز تو با اينهمه پرتو جز مشتري سفله به بازار چه ديدي
رفتي به چمن ليك قفس گشت نصيب غير از قفس اي مرغ گرفتار چه ديدي
قطعه ۲۰۷
پروين اعتصامي در روز سوم فرودرين سال ۱۳۲۰ هجري شمسي در بستر بيماري خفت و شب شنبه شانزدهم همان ماه در آغوش مادر دعوت حق را لبيك گفت و در شهر قم در مقبره خانوادگي و كنار قبر پدر دفن گرديد.
او براي سنگ مزار خويش ابياتي چند سروده است كه بخشي از آنرا در اينجا به نظر خوانندگان ميرسانم:
پروين در اين قطعه ضمن بازگويي حالات انسان در محنتگاه گور و التماس قرائت((فاتحه و ياسين)) در اين ابيات نيز بر عادت و خصلت خويش، و دوستيها، و بيوفايي دنيا ميگويد.
با درگذشت پروين زتان فارسي بانويي شاعر و پاك طينت، متواضع، متفكر و پايدار در طريق حقيقت را از دست داد.
او مظهر كمال دانايي و علم و عمل و پرهيزكاري، سرمشق عفت براي زنان و تدين و اعتقادات مذهبي و حقپرستي و نيز دلسوز جهت طبقات محتاج جامعهاي بود كه در آن ميزيست و اشعارش را در خدمت بازگويي رنجها آنان قرار داده بود.
پروين چهار برادر داشته، كه دانشمند ارجمند آقاي ابوالفتح اعتصامي، بيش از سايرين با او مأنوس بوده است و خوشبختانه ايشان در قيد حيات و بازگو كننده حقايق زندگي پروين ميباشند.
در اينجا ناچار به ذكر اين حقيقت است كه پنداري پروين خود همچون ساير بزرگان علم و ادبت تمايلي به آشكارسازي چگونگي زندگي خويش نداشته است و جز قطعاتي چند و ابياتي انگشتشمار كه متحمل است در ارتباط با زندگي او باشد همچون قطعه ((نهال آرزو)) و ((جمعيت گلزار)) در اينباره مطلبي ابراز ننموده است.
اطرافيان و دوستداران پروين نيز از او پيروي كرده و جز تكرار تأييد مراتب علمي و اخلاقي و شعر و شاعري ايشان مطلبي در اختيار مشتاقان قرار نداده و همواره خواستاران را در انتظار شنيدن مطالب تازهتري نگهداشتهاند.